وقتی مدیران رسانه کاسبی ندانند
در حالی که ماندگاری و ثبات و در نتیجه آن، تخصص و تجمیع تجربهها و …، اساس موفقیت اصحاب رسانه تلقی میشود.
اما چرا اصحاب رسانه پول خوبی نمیگیرند؟ چون رسانه پول ندارد به آنها بدهد. چرا رسانه پول ندارد؟ چون منبع درآمد ثابت و پایداری ندارد: یا باید از نهادهای حاکمیتی و دولتی پول و بودجه بگیرد، یا مبتنی بر تبلیغ و کارهای مشارکتی باشد؛ که در نتیجه دستش زیر ساطور اصحاب تجارت و ثروت و شرکتها خواهد بود، یا ناچار است کاری غیر از روزنامهنگاری بکند؛ مثل تولید محصولات دیگر و برگزاری رویداد و … . در نهایت هر چه که هست، منبع درآمد پایدار و شناخته شده و قابل اتکایی نیست.
اما چرا رسانهها چنین منبع درآمدهایی ندارند؟ خیلی ساده پاسخ میدهم: مدیران رسانه در ایران، هوش تجاری و مالی و اقتصادی ندارند.
مدیریت رسانه بخشی از دانش مدیریت است و دانش مدیریت، ترکیبی از روانشناس و اقتصاد و مدیریت و کسب و کار و جامعهشناسی و … . اولین سئوالی که یک مدیر رسانه باید جوابهایی درست و حسابی برایش داشته باشد این است که: خب من این رسانه را ایجاد کردم، از کجا پول در بیاوریم و چطور پول بچهها را بدهیم و چطور این منبع مالی پایدار و رو به رشد باشد؟ بنده خیلی کم دیدهام مدیر رسانهای به اینها فکر کند؛ غالبا دنبال چیزهایی غیر از رسانه هستند؛ حالا پستی بگیرند، تأثیری در بخشی از سیاست و جامعه بگذارند یا نهایتا پز بدهند که بله، من رسانه دارم.
بیل گیتس زمانی میگفت که در مایکروسافت، این برنامهنویسها هستند که مهمترین نیروها و اولویت اول و آخر محسوب میشوند و همه باید در خدمت آنها باشند؛ حتی مدیریت و بخش مالی. به نظر میرسد در حوزه رسانه باید چنین دیدگاهی داشته باشیم: روزنامهنگاران مهمترین و اولین و آخرین اولویت هستند و همه باید در خدمت آنها باشند؛ پس مدیر رسانه قبل از هر چیزی، باید زمینه درآمدی ثابت و پایدار و خوبی را ایجاد کند که بتواند روزنامهنگاران را، به مدت زیاد و ثابت، در آنجا نگه دارد و نتیجه این ماندگاری بلندمدت را در غالب یک رسانه برتر و اثرگذار دریافت کند؛ رسانهای که اثرگذاریاش، باعث میشود تا درآمد تبلیغاتی و دیگر درآمدهایش ایجاد شده و برقرار باشد.
به نظر میرسد تا وقتی که یک مدیر و ایجادکننده رسانه پاسخ درستی به این سئوالها نداده باشد، ایجاد رسانه توسط او خطایی نابخشودنی خواهد بود. پول و درآمد، هدف یک رسانه نیست؛ اما در اولویت، همردیف اکسیژن است؛ اگر نباشد، یعنی مرگ. چه بسیار مدیران رسانه را دیدهام که برای چندرغاز درآمد و پرداخت هزینه و حقوق نیروهای خود، عملا همه استانداردهای رسانه را قربانی یک قرارداد و مقداری پول کردهاند. نتیجه؟ رسانه فاقد اثرگذاری میشود و فقدان اثرگذاری، باعث فقدان توجه سرمایهداران و شرکتها و دیگران میشود و همه اینها یعنی، همین چیزی که الان داریم در رسانههایمان میبینیم…